دومین خاطرهای که من از حضرت خمینی دارم مربوط به زمانی است که در بنیاد فرهنگ ایران بودم. بنیاد فرهنگ مأموری داشت که مرتب هر روز میرفت دم صندوق پست و چیزهایی که برای بنیاد رسیده بود، میآورد. روزی بستههایی آورد که بحثهای آقای خمینی ـ
کتابامام به روایت دانشورانصفحه 20 در نجف ـ درباره انقلاب شاه و مردم و همچنین رسالتش بود که حدودا شامل سی جزوه میگردید. بر روی بستهها به فرنگی نوشته شده بود: پروفسور شمس. یک پروفسور شمس داریم که متخصص چشم است و آدرس بنیاد فرهنگ و نام ایشان نوشته شده بود. باز کردیم که بله! ! از کیست؟ چیست؟ اینها که به درد ما نمیخورد! بردم دادم به دست داماد خودمان حاجآقا جواد آل احمد. ارسال این نوع بستهها ادامه داشت که دفعه سوم یا چهارم بود که بعضی از رفقا آنها را دیدند و گفتند: اینها را باید تکثیر کنیم. بعدا فهمیدم که آن بستهها را آقای هادی خسروشاهی برایم فرستاده است.
کتابامام به روایت دانشورانصفحه 21